موفقیت,زناشو ئی ,آرامش,خوشبختی,زندگی,ازدواج,عشق,زناشوئی,موفقیت
افسوس‌های 30 سالگی به بعد
دو شنبه 1 ارديبهشت 1393 ساعت 23:53 | بازدید : 305 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )
 

 

افسوس خوردن,افسوس‌‌های میانسالی,

 

برای همه ما پیش آمده كه در یكی از مقاطع زندگی‌‌، افسوس بخوریم كه چرا در دوره‌ای از زندگی‌مان، یا در مقطع پیشین عمرمان‌‌، كاری را كه باید انجام می‌‌دادیم‌‌، انجام نداده‌ایم یا كاری را كه نباید، انجام داده‌ایم. گاهی این افسوس‌ها در سنین میانسالی بیشتر خود را نشان می‌‌دهند. سنینی كه در آنها به‌طور غریزی انسان گمان می‌‌كند شاید دیگر انرژی یا فرصت كافی برای انجام كارهایی را كه دوست دارد‌‌، نداشته باشد.

 

به نظر من هم همانطور كه اندیشمندان می‌‌گویند زمان انسان در این دنیا محدود است و اگر كاری را كه به نظر خود ما مهم است انجام ندهیم همیشه احساس پشیمانی خواهیم كرد. همچنین انرژی انسان محدود است و اگر آن را هدر بدهد یا به غلط‌‌، صرف كارهای بیهوده كند‌‌، این انرژی برای انجام امور اصلی‌تر زندگی كفایت نخواهد كرد. بنابراین شاید به دلیل آگاهی درونی و غریزی از این كمبود‌‌های آتی انرژی است كه افراد در سنینی از عمر خود احساس ناراحتی می‌‌كنند و حسرت می‌‌خورند كه چرا مثلا تحصیل نكردند، شغل خوبی نداشتند، ازدواج نكردند، بچه‌دار نشدند‌‌، برای ادامه تحصیل به خارج از كشور نرفتند، كار خوبی را كه به آنها پیشنهاد شده بود را رد كردند و... .

به همین دلیل من نمی‌خواهم در بحث افسوس‌‌های میانسالی یا سی‌سالگی‌‌، شما را دلداری بدهم و بگویم هیچ اتفاق بدی رخ نداده و نباید به فكر جبران باشید! از طرفی نمی‌خواهم بگویم كه فرصت تمام شده و دیگر هیچ كاری نمی‌توان كرد و تنها باید نشست و غصه خورد یا لب حسرت گزید. بلكه می‌‌خواهم با كمك همدیگر با واقع بینی بیشتر به موضوع نگاه كنیم و موانع رشد و رضایت خود در زندگی را بشناسیم و از میان برداریم.

 

همیشه پلكان پیش ساخته‌‌، بالا برنده نیستند!

منظور من از پلكان پیش ساخته‌‌، راههایی شرطی شده و از روی عادت هستند كه افراد گمان می‌‌كنند همه انسان‌ها ناچارند در زندگی آنها را بپیمایند! این پلكان برخی افراد را به پشت بام زندگی می‌‌رسانند اما برای برخی دیگر كارایی ندارند. چرا كه بالا رفتن از نردبان زندگی و رشد كردن و شكوفا شدن‌‌، برای همه معنای واحدی ندارد. رویاها و آرزوهای ما آدم‌ها، استعدادها و علائق‌مان متفاوت است و هر كس در زندگی راهی دارد كه باید هر چه زودتر آن را پیدا كند و در مسیر آن به حركت در آید. برای یك نفر راه درست این است كه دانشمند شود، یك نفر استعداد فوق العاده در نجاری دارد.

 

كسی دیگر مربی خوبی است و می‌‌تواند معلم یا استاد دانشگاه شود و برای یك نفر اوج حركت در پرورش كودكان خوب و مادر یا پدر شدن است. متاسفانه بسیاری از ما‌‌، به جای این كه راه خود، یعنی راه اختصاصی خود را برای پیشرفت پیدا كنیم می‌‌رویم سراغ راههای پیشرفت دیگران و همان نسخه‌‌های شرطی شده و تكراری را انتخاب می‌‌كنیم. نسخه‌هایی كه شاید هرگز برایمان كارایی نداشته باشند. به همین دلیل نیز‌‌، وقتی به سرازیری‌‌های سنی خود می‌‌رسیم ناراضی یا پشیمان هستیم و می‌‌گوییم‌ای وای چرا كارهایی را كه باید انجام می‌‌دادم‌‌، انجام ندادم؟

 

پیدا كردن راه اصلی در زندگی كار سخت اما بسیار لذت‌بخشی است. اگر امروز در مسیر آن قرار بگیریم بهتر است تا فردا. اما برای پیدا كردن راه اصلی مان باید بتوانیم سوالات موثری از خود بپرسیم و بدان پاسخ بدهیم و البته شاید ناچار باشیم ماهها و بلكه سالها روی آن كار كنیم‌‌، بدان فكر كنیم و با توكل به پرودگار سرانجام بدان دست یابیم.

استعدادها و علائق من چه هستند؟ در چه زمینه‌‌های استعداد ندارم؟

چه كارهایی را دوست دارم؟ چه كارهایی را اصلا دوست ندارم؟

انجام چه كارهایی برایمان ساده و انرژی بخش‌تر است؟

از كودكی به چه نوع كارهایی علاقه نشان می‌‌دادم؟

اگر امكانات نامحدودتری داشتم‌‌، به چه كاری رو می‌‌آوردم؟

در چه كارهایی، خود به خود خلاقیت دارم؟

 

مطمئن باشید اگر در مسیر كاری كه بدان عشق و علاقه دارید قرار بگیرید‌‌، هرگز مانند اكثر مردم دچار بحران‌‌های حاد میانسالی نخواهید شد. بحران میانسالی یا پیش از آن، برای كسانی رخ می‌دهد كه محصولات كافی در زندگی نداشته و ندارند. چه این محصول‌‌، نوشتن یك كتاب، ساختن یك ساختمان شاخص، انجام یك تحقیق علمی موثر، یا انجام یك عمل جراحی موفق یا مثلا پرورش یك كودك باشد و چه حتی كارهای موثر كوچك‌تر یا حتی بزرگ‌تر. مشكل ما در بحران‌‌های میانسالی نداشتن محصولات شاخص و موثر است كه بتوانیم از تولید و انجام آنها لذت ببریم و به دیگران نیز سود و خیر برسانیم . وقتی چنین محصولاتی وجود ندارد‌‌، طبیعی است كه عمر خود را بر باد رفته بدانیم.

 

فرمول جدید رسیدن به خواسته‌‌ها

همان‌طور كه گفته شد راهی كه كسی را به موفقیت می‌‌رساند ممكن است برای كسی دیگر نه تنها موفقیت‌آمیز نباشد بلكه او را به شكستی سنگین رهنمون شود. هیچ دو انسانی همانند نیستند و هر یك ما دراین جهان، یكتاییم، موجوداتی یكتا كه حتی اثر انگشت‌مان هم مانند هم نیست. گرچه نیازهای غریزی ما یكسان هستند اما زندگی فقط به معنای رفع و پاسخگویی بدان نیازها نیست. به همین دلیل خود را كوچك و حقیر نشمارید و گمان نكنید همان كاری را باید انجام بدهید كه اجداد‌تان انجام می‌‌دادند. وقتی خود را بزرگ ببینید برای خود اهداف بزرگتری در نظر خواهید گرفت و به سمت تحقق آرمان‌‌های متعالی‌تری پیش خواهید رفت.

 

به نظر من یك فرمول موثر، برای رسیدن به اهداف بزرگ و همچنین اهداف كوچك‌تر وجود دارد و آن این است كه اول یك هدف بزرگ‌‌، یك آرمان اصلی و اصیل (كه آنرا از ته دل دوست دارید) در زندگی خود قرار دهید و با تمام وجود‌‌، با تمام عشق و علاقه‌ای كه در خود سراغ دارید به سوی آن حركت كنید. سپس‌‌، در جریان این حركت‌‌، خود به خود‌‌، چیزهایی كه بدان نیاز دارید به سوی شما جذب می‌‌شوند. گویی همه هستی و كائنات به فرمان خداوند‌‌، دست به دست هم می‌‌دهند تا به شما كمك كنند كه به آن هدف بزرگ و هماهنگ برسید. هدفی كه با استعدادها و علائق و همه وجود شما هماهنگی دارد. هر جا به اصطلاح چاله‌ای وجود داشته باشد‌‌، هستی‌‌، به فرمان و قانون الهی‌‌، آن را پر می‌‌كند و هر جا خلاء یا نیازی به شما فشار بیاورد‌‌، بدون آنكه نیاز به تلاشی مضاعف باشد‌‌، آن را برآورده می‌‌كند.

 

برای مثال‌‌، حتی در ازدواج، وقتی شما به دنبال هدفی بزرگتر هستید، جنس مخالف شما به طرزی معجزه آسا‌‌، به سمت‌تان جلب می‌‌شود. چرا كه هر انسانی در نهاد و ذات خود‌‌، خواهان ازدواج با كسی است كه هدفمند و خیره به آرمان و هدفی بالاتر باشد و درگیر چیزهای كوچك‌‌، حقیر و روزمره نباشد. جالب این جاست وقتی كه شما به جای محدود شدن به یك نفر و اصرار به ازدواج با او‌‌، به یك هدف بزرگتر می‌‌چسبید‌‌، جنس مخالفانی جذب شما می‌‌شوند كه می‌‌توانند در راه رسیدن به آن هدف نیز یاری‌تان كنند و بودن شما در كنار هم‌‌، هر دو را با انرژی و توان بیشتر به سر منزل مقصودی ارزشمندتر می‌‌رساند .

بدین ترتیب شما با یك تیر چند نشان می‌‌زنید و به چندین خواسته دست می‌‌یابید‌‌، آن هم بدون این كه تلاش اضافه‌ای كرده باشید.

 

پرهیز از شرطی شدگی‌‌ها و تكرارها

همان كارهایی را انجام ندهید كه دیگران انجام می‌‌دهند‌‌، همان راههایی را نروید كه دیگران می‌‌روند. ابتكار داشته باشید و برای خود كارها و راههایی را انتخاب كنید كه در آنها خلاقیت و انرژی دارید و از انجامشان لذت می‌‌برید. اگر همان كارهای و روش‌‌های تكراری دیگران را انجام بدهید‌‌، حداكثر به همان مقصد‌‌ها خواهید رسید. گمان نكنید كه اگر همه می‌‌گویند باید كار كنید، باید ازدواج كنید‌‌، باید درس بخوانید‌‌، باید پولدار شوید، باید در سن مشخصی به سفر بروید یا باید‌‌های مشابه اینها‌‌، ضرورت دارد كه بدان باید‌‌ها تن بدهید. برخی از بحران‌‌های میانسالی زمانی پیش می‌‌آید كه شما باید‌‌های اجباری و تكراری دیگران را می‌‌پذیرید و بدان تن می‌‌دهید. نسخه هایی كه برای شما مناسب نیستند و حتی ممكن است روح و روان شما را بیمار یا آشفته كنند. بنابراین برای رضایت از زندگی این گام‌‌ها را دنبال كنید:

هر چه بیشتر خودتان را بشناسید. كاری به دیگران نداشته باشید و زندگی‌تان را بر اساس چشم و هم‌چشمی یا حسادت یا تكرار كار دیگران نچینید. بلكه ساختمان اصلی زندگی خود را‌‌، بر اساس شناخت خود‌‌، شناخت استعدادها و شناخت علاقه‌‌های خود بنا كنید.

 

با توجه به شناختی كه از خود و علائق و نیازهای‌تان پیدا كرده‌اید‌‌، هدف‌گذاری كنید. هدف‌‌های بزرگ و كلان.

هدف‌‌های بزرگ و كلان خود را به اهداف كوچك‌تر و جزئی‌تر تقسیم كنید. بدین وسیله راحت تر می‌‌توانید به هدف برسید.

برای هر یك از اهداف كوچك‌تر، برنامه ریزی منطقی و زمان‌دار انجام دهید. برنامه‌ای كه دقیقا به شما بگوید برای رسیدن به آن هدف‌‌، در چه زمان‌بندی‌‌، چه قدم‌‌های جزئی‌تری باید بردارید؟

با پشتكار قدم‌‌ها را دنبال كنید و هر جا به سد یا مانعی برخورد می‌‌كنید‌‌، با تكنیك‌‌های حل مسئله‌‌، مانع را بردارید و مشكل ایجاد شده را برطرف كنید.

هرازگاهی انرژی خود را بشناسید و از هدر دادن امكانات و انرژی پرهیز كنید.

برای حل مسائل یا پیدا كردن راههای كوتاه‌تر‌‌، از مشورت با متخصص‌‌ها بهره بگیرید.

هر از گاهی اهداف كلان و بزرگ خود را مرور كنید و ببینید در انتخاب آنها درست عمل كرده‌اید یا نه؟

 

هر چه بیشتر خودتان باشید و از این كه ادای دیگران را در آورید پرهیز كنید.

حتما قبل از رسیدن به سی سالگی‌‌، راهی یكتا برای رشد و تعالی و شكوفایی استعدادهای خود پیدا كنید. نگذارید فرصت‌‌ها و موهبت‌‌ها در پیچ‌وخم‌‌های جاده تنبلی یا هرز انرژی از بین بروند. من یك جمله امیدوار كننده در این زمینه دارم كه همیشه آنرا به خودم می‌‌گویم. اینك می‌‌خواهم آنرا به شما هم بگویم. اگر در كاری به اندازه كافی جهد و تلاش كنید و با خیرگی كافی به سوی هدفی بتازید، خداوند نیز شما را از بركت و لطف بی پایان خود بی‌بهره نخواهد گذاشت و به شما توان و حتی استعداد لیزری در همان زمینه خواهد بخشید.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کارهای تمام نشده زیادی دارید؟!
دو شنبه 1 ارديبهشت 1393 ساعت 16:36 | بازدید : 265 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

 

کارهای تمام نشده , پایان رساندن کار, لذت  بردن از کار

گاهی اوقات به پایان رساندن یک پروژه، بخش دشوار آن است و برخی عوامل باعث می‌شوند مرتب به عقب برگردید و پیشرفت کاملی نداشته باشید و به خط پایان نرسید. برخی افراد در اثر ترس از شکست در هنگام به پایان رساندن کاری، آن را تمام نمی‌کنند. اما چه عواملی باعث می‌شوند که شما به‌طور کامل به هدف‌تان نرسید:

کمال‌گرا بودن
گاهی اوقات عدم تمایل برای به پایان رساندن کاری در اثر نگرانی ناشی از نتیجه آن کار است. شما نگران هستید که نتیجه کارتان به اندازه کافی خوب نباشد. اما باید باور داشته باشید که می‌توانید کار شگفت‌انگیزی انجام دهید. کمال‌گرایی بیش از اندازه باعث می‌شود که هرگز لذت کامل کردن و به پایان رساندن را تجربه نکنید.

راه حل چیست؟
استاندارد‌های خود را توسعه دهید.
توجه داشته باشید که ما نمی‌گوییم استانداردها را از آن چیزی که هستند، پایین‌تر بیاورید. از خودتان بپرسید، بدترین حالت ممکن که می‌تواند رخ دهد چیست؟ آیا کسی اهمیتی به این مسأله می‌دهد و اصلاً کسی متوجه آن می‌شود؟


خود را روی احساس به پایان رساندن متمرکز کنید. پروژه‌ای که به اتمام رسید و کاری که تمام شده است را به خاطر بیاورید. چه احساسی به شما دست می‌دهد؟ شاید احساس راحتی زیاد یا آزاد بودن کنید. حالا تصورش را بکنید اگر کاری را که در حال انجامش هستید به پایان برسانید، چه احساس خوشایندی خواهید داشت. همین‌ تصور و تجسم به شما انگیزه می‌دهد تا با قدرت بیشتری پیش بروید.


به خودتان جایزه بدهید؛ البته وقتی‌که به خط پایان رسیدید. به این ترتیب به مغزتان یاد می‌دهید که به پایان رسیدن یعنی داشتن چیزهای خوب و به این ترتیب تمایل شما برای تجربه این مرحله افزایش می‌یابد.

عادت به فرار کردن
شما یک تصمیم مهم می‌گیرید و از شروع کار لذت می‌برید، اما خیلی زود خسته می‌شوید و جزئیات کار باعث می‌شود که دلسرد شوید و در جست‌وجوی شروع دیگری برمی‌آیید تا چیز جدیدتری را تجربه کنید.

راه حل چیست؟
به جنبه‌های مثبت به اتمام رساندن کار فکر کنید. به پایان رساندن یک پروژه هیچ منفعتی که نداشته باشد لااقل باعث بهبود وضعیت مالی‌تان می‌شود.


سعی کنید آن کار را با لذت و تفریح بیشتری انجام دهید. یک مثال کوچک و ساده، قرار است اتاق خواب در هم و بی‌نظم‌تان را نظم دهید. اگر در حین کار موسیقی گوش بدهید و خودتان هم زمزمه کنید خیلی راحت‌تر و دلچسب‌تر کارتان را تمام می‌کنید.


سعی کنید به افراد خانواده و دوستان بگویید که می‌خواهید پروژه‌ای را به اتمام برسانید گاهی اوقات فقط همین حرف‌ها باعث می‌شوند نیروی کافی برای حرکت کردن پیدا کنید.

 

همه چیز را بیش از حد جدی می‌گیرید
شما احساس می‌کنید که به پایان رساندن یک پروژه به معنی شروع یک کار دیگر است و به این دلیل از به پایان رساندن آن پرهیز می‌کنید.

راه حل چیست؟
به خودتان زیاد سخت نگیرید.
اگر غذای ساده‌ای درست کنید، ظرف‌های کم‌تری برای شستن خواهید داشت. این‌کار به معنای تنبلی نیست، بلکه زرنگی است شما نباید زندگی را برای خودتان سخت و دشوار کنید.
گاهی اوقات لازم است به خودتان کمی زنگ تفریح بدهید تا برای کارهای بعدی عملکرد بهتری داشته باشید. به مغزتان فرصت استراحت کردن بدهید تا با انرژی بیشتری برگردید.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


روابط موفق، زندگی شیرین‌تر
دو شنبه 1 ارديبهشت 1393 ساعت 16:35 | بازدید : 292 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

 

ارتباط با یکدیگر, ارتباط موفق,روابط موفق

همه ما در زندگی ناگزیر از برقراری ارتباط با یکدیگر هستیم اما در بسیاری موارد در ارتباطات کاری یا خانوادگی خود دچار مشکلاتی می‌شویم که علت اصلی آنها را نمی‌دانیم.

بارها با خود فکر می‌کنیم؛ «من که سعی می‌کنم همیشه با دیگران مهربان باشم اما چرا دیگران با من اینگونه رفتار نمی‌کنند؟ چرا گاهی در ارتباط با آنها شکست می‌خورم و نمی‌توانم ارتباط مۆثری داشته باشم و...».

در واقع بیشتر ما چنین ذهنیتی داریم و دلیل آنکه تحت‌تأثیر این ذهنیت قرار داریم، این است که در بسیاری موارد از چگونگی برقراری ارتباط مۆثر آگاه نیستیم.
 
ارتباط مۆثر
آیا تا به حال کسی در مورد شما دچار سوءتفاهم شده؟ آیا تا به حال پیش آمده کاری را با نیت و انگیزه‌ای خوب انجام داده باشید ولی دیگران آن را به‌گونه‌ای دیگر تلقی کرده باشند؟

تحقیقات نشان می‌دهد که بسیاری از ارتباطات، اشتباه برداشت یا تفسیر می‌شوند. خیلی اوقات ما اصلا متوجه نمی‌شویم معنایی که در ذهن ما بوده در ارتباط با طرف مقابل اشتباه برداشت شده است.

نخستین گام در برقراری ارتباط مۆثر آن است که ما نیت و قصد خود را به بهترین صورت مشخص کنیم اما نباید تصور کنیم که دیگران می‌دانند در فکر و ذهن ما چه می‌گذرد. بنابراین باید صادقانه نظرمان را بیان کنیم ولی گاهی برای ایجاد ارتباط موفق با موانعی روبه‌رو می‌شویم چون یکی از طرفین نسبت به موضوع آگاهی لازم را ندارد، درست گوش نمی‌دهد یا فقط آنچه را که خودش می‌خواهد دریافت می‌کند، قضاوت و پیش‌داوری می‌کند، گوشه‌وکنایه می‌زند، زود نتیجه می‌گیرد و... .

فراموش نکنیم وقتی از ارتباط مۆثر سخن می‌گوییم به این معناست که می‌خواهیم رابطه بهتری با دیگران داشته باشیم و بیشتر از زندگی خود لذت ببریم. میزان موفقیت‌آمیزبودن یک ارتباط نیز به احساسی بستگی دارد که ما از طرف مقابل خود می‌گیریم. در این ارتباط شخص سعی می‌کند نیت و انگیزه طرف مقابل را درک کند، پیش‌فرض خاصی ندارد و قضاوت نمی‌کند. بنابراین برقراری چنین ارتباطی باعث بالارفتن کارایی هر دو طرف ارتباط و کنترل رفتار و عملکرد علمی بین آنها می‌شود.

 

گوش‌کردن مۆثر
ما معمولا عادت داریم با قضاوت درباره دیگران به سرعت آنها را تأیید یا رد کنیم. بدین‌ترتیب خوب به حرف‌های طرف مقابل خود گوش نمی‌کنیم و همین موضوع باعث می‌شود نتوانیم موضوع را به خوبی درک کنیم و گفت‌وگوی موفقی داشته باشیم. اما اگر نمی‌خواهیم اینگونه باشد باید بتوانیم به طرف مقابل نشان دهیم که به شنیدن حرف‌هایش علاقه‌مند هستیم و به این ترتیب او را به ادامه حرف‌زدن تشویق کنیم.

برای این کار نخست باید به او توجه کنیم و از راه‌های مختلف به او نشان دهیم که کاملا به او توجه داریم. هنگامی که یاد می‌گیریم چطور به حرف‌های یکدیگر گوش دهیم،نخستین گام را برای برقراری ارتباطی موفق برداشته‌ایم؛ یعنی به نیازها و خواسته‌های دیگران اهمیت می‌دهیم و اگر بتوانیم به آنها کمک می‌کنیم و می‌دانیم گاهی نیز نظر دیگران با ما بسیار متفاوت است. در واقع هرکس براساس عقاید و نیازهای شخصی خود عمل می‌کند. این بسیار خوب است که 2 نفر به انتظارات یکدیگر پاسخ دهند اما اگر یکی از این افراد تمایلی به این کار نداشت باید آن را پذیرفت. تلاش برای توضیح یا درک رفتار دیگران به افراد کمک می‌کند تا بهتر یکدیگر را درک کنند و با شناخت بیشتر خود و طرف مقابل، بتوانند ارتباط بهتری داشته باشند.

ارتباط با یکدیگر, ارتباط موفق,روابط موفق

تلاش برای تغییر
برای برخورداری از یک ارتباط موفق علاوه بر چگونگی صحبت‌کردن یا شنیدن صحبت‌های دیگران باید به موارد دیگری نیز توجه داشت. هنگامی که نمی‌توانیم آنگونه که می‌خواهیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم، شاید باید تلاش بیشتری کنیم تا موارد نامطلوب را تغییر دهیم.

قرارگرفتن در یک ارتباط ناسالم جسم و روح شما را آزار می‌دهد. هنگامی که دائم از حرف‌های دیگران می‌رنجید، احساس می‌کنید رئیس‌تان به شما ظلم می‌کند، همسرتان رفتار خوبی با شما ندارد و...

قطعا نیاز به ایجاد تغییراتی در شیوه تفکر یا رفتار خود دارید. شاید در گذشته به‌گونه‌ای با شما رفتار شده که حال نمی‌توانید به نتایج دلخواه خود برسید.

هنگامی که مریم برای کاهش سردرد، ناراحتی معده، تپش قلب و احساسی از بیم و هراس به مشاور مراجعه می‌کند، به او می‌گوید: «پزشک معالج من فکر می‌کند ناراحتی‌های من از ذهنم ناشی می‌شوند». مشاور هم به او می‌گوید:«پزشک تو چون نمی‌تواند دلایل خاصی برای ناراحتی‌هایت پیدا کند، احتمال می‌دهد در زندگی با مشکلاتی روبه‌رو هستی که بر سلامتی‌ات هم تأثیر می‌گذارد» و وقتی بیشتر درباره زندگی‌اش می‌گوید معلوم می‌شود مریم ساعت‌های طولانی برای یک رئیس سختگیر کار می‌کند و هنگامی که مشاور دلیل آن را می‌پرسد، می‌گوید که چون رئیسش مرد پرکار و موفقی است و از او خواسته بیشتر از ساعات اداری کار کند، او اینگونه کار می‌کند.

مشاور در جریان صحبت‌هایش با مریم به این نتیجه رسید که پدر او نیز مانند رئیسش با او رفتار کرده است. یکی از ناراحتی‌های بزرگ مریم این بود که رئیس او هم مانند پدرش هرگز از این همه تلاش او قدردانی نمی‌کند. مریم نیز برای اینکه تشویق و تحسین شود بیشتر از ساعات اداری کار می‌کند. اما هنگامی که توانست به ارتباط موجود میان رفتار گذشته پدرش و رئیس فعلی‌اش پی ببرد، در شرایط روحی متفاوتی قرار گرفت. مشاور با او در زمینه شجاعت و قاطعیت کار کرد و مریم بالاخره توانست با رئیسش صحبت کند و پس از آن دیگر هیچ‌گاه بیشتر از توانش کار نمی‌کرد.

متأسفانه بسیاری از اشتباهاتی که ما اکنون مرتکب می‌شویم مربوط به گذشته ماست. وقتی نمی‌توانیم مشکلاتمان را در گذشته حل کنیم، مجبور می‌شویم در آینده نیز مرتب خطاهای گذشته را تکرار کنیم. بنا بر این پیشینه، چه کسانی در مشکلات شما حضور دارند و آنها در بروز این مشکلات چه نقشی دارند؟ چند تجربه ناخوشایندبا این اشخاص دارید؟ هنگامی که بتوانید نقش خود و دیگران را در بروز ارتباطات ناموفق پیدا کنید، بهتر می‌توانید درجهت رفع مشکلات موجود گام بردارید.

کیفیت ارتباط
در واقع کیفیت ارتباطات ما به عوامل مختلفی مربوط می‌شود. ما از والدین و مربیان خود چیزهای زیادی می‌آموزیم که می‌تواند بر چگونگی برداشتمان از خود، دیگران و در نتیجه ارتباطاتمان تأثیر بگذارد. اگر کودکی بداند که او را دوست دارند و می‌پذیرند، در شرایطی قرار خواهد گرفت که می‌تواند بر مشکلات خود نیز غلبه کند. در واقع دیگران خواسته یا ناخواسته در بدرفتاری‌هایی که با ما می‌شود دخیل هستند.

اگر به کودک اجازه داده شود با مخاطرات دوران کودکی خود مواجه شود، او در مراحل بعدی زندگی نیز در تعیین حد و مرز برای زندگی خود با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شود.

هنگامی که دائم به کودک توجه و به خواست‌های او پاسخ مثبت داده شود، او گمان می‌کند در بزرگسالی نیز در ارتباط با دوست، همسر یا همکار خود نباید جواب منفی بشنود یا برعکس، وقتی کودک همیشه مورد نقد و انتقاد قرار می‌گیرد و در مقایسه با دیگران ضعیف و ناتوان شناخته می‌شود نمی‌تواند اعتماد به‌نفس لازم را داشته باشد بنابراین در آینده نیز اجازه می‌دهد دیگران هر طور می‌خواهند با او رفتار کنند.

هنگامی که رئیس یا همسرش تمام مسئولیت‌های کاری را به دوش او می‌اندازد، برای اینکه نشان دهد شخص ناتوانی نیست، همه کارها را به تنهایی انجام می‌دهد اما هیچ‌گاه احساس رضایت نمی‌کند. در واقع همه ما تحت‌تأثیر گذشته خود رفتار می‌کنیم. اما با شناخت مشکلات گذشته، می‌توانیم جلوی تکرار آنها را در آینده بگیریم.

شناسایی مشکل
ممکن است احساس کنید آدم خوبی نیستید و نمی‌توانید موفق شوید. ممکن است احساس کنید قدرتی در اختیار ندارید و درست مانند روزهای کودکی احساس تنهایی می‌کنید. ممکن است نتوانید به‌خود یا دیگران اعتماد کنید و... اما باید برای مقابله با این احساسات، اقدامی کنید و با بالابردن سطح آگاهی خود یا رفتن نزد مشاور دلایل اصلی آن را دریابید.

البته شاید شناسایی احساسات و ابراز آنها دشوار باشد. شاید احساسات مختلفی مانند خشم، اندوه و عصبانیت داشته باشید ولی این کار ارزش‌اش را دارد؛ اگرچه می‌تواند ناراحت‌کننده باشد اما مۆثر خواهد بود. بنابراین لحظه‌ای وقت بگذارید و ببینید در گذشته، در دوران کودکی در خانه و مدرسه چگونه با شما رفتار می‌شده؛ آیا احساس ترس و تنهایی می‌کردید؟

آیا به شما می‌گفتند ضعیف و ناتوان هستید و عرضه انجام هیچ کاری را ندارید؟ یا برعکس همیشه همه‌‌چیز برایتان مهیا بوده و اجازه نمی‌دادند زحمت تجربه هیچ مشکلی را به‌خود بدهید؟ پاسخ به اینگونه پرسش‌ها به شما کمک می‌کند دریابید اکنون در چه شرایطی قرار دارید؟ اگر نمی‌توانید با دیگران ارتباط مۆثری داشته باشید و در تعاملات اجتماعی خود یا در ارتباط با زندگی خانوادگی‌تان موفق نیستید، عامل اصلی آن چیست؟ شاید هیچ‌گاه نمی‌دانسته‌ایم باید برای توجه داشتن یا احترام‌گذاشتن به دیگران ابتدا به خوبی به حرف‌هایشان گوش دهیم. شاید در کودکی یاد نگرفته‌ایم چگونه خوب حرف بزنیم، خوب گوش بدهیم و بعد با شجاعت نظرمان را بیان کنیم اما در دوران کودکی هرطور با شما رفتار شده، اکنون می‌خواهید موفق باشید و مصمم هستید که با خود و دیگران روابط سالم و موفقی داشته باشید.
 
روابط موفق
فراموش نکنید روابط شما تأثیر زیادی بر جسم و روانتان دارد، زندگی شما را متحول می‌کند و بر چگونگی تصمیم‌گیری‌های مهم شما در زندگی تأثیر می‌گذارد. نخستین موضوعی که در ارتباط با دیگران باید به آن توجه کنید این است که بتوانید عزت‌نفس و اعتماد به‌نفس لازم را داشته باشید چون غیرممکن است عزت‌نفس کافی داشته باشید اما اجازه بدهید دیگران با شما بدرفتاری کنند یا شما را آزار دهند. برای بالا بردن اعتماد به نفس خود، توانایی‌هایتان را بشناسید و به جای تمرکز بر نقاط ضعفتان، به نکات مثبتی که دارید توجه کنید. سعی کنید قبل از آنکه به کمک دیگران بروید، به فکر خودتان باشید. البته ممکن است فکر کنید توانایی کمک به دیگران را دارید اما باید بدانید بدون توجه به‌خود و قبل از اینکه کاری برای بالابردن عزت‌نفس خود انجام دهید نمی‌توانید به دیگران نیز به خوبی کمک کنید. وقتی با توجه به مشکلات گذشته و حال، آگاهی بیشتری از خود به‌دست می‌آوریم بهتر می‌توانیم موانع موجود بر سر برقراری ارتباط موفق با دیگران را شناسایی کنیم.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


خجالت ممنوع شد!
دو شنبه 1 ارديبهشت 1393 ساعت 16:33 | بازدید : 273 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

 

افراد خجالتی,خجالت کشیدن,خجالتی بودن

متاسفانه افراد خجالتی بسیاری از موقعیت های خوب زندگی خود را صرفا به دلیل آنکه خجالتی هستند از دست می دهند. ممکن است یک فرصت شغلی یا فرصت آشنایی با افراد جذاب را از دست بدهند یا نتوانند در مقابل دیگران از خود دفاع کنند.

خجالت کشیدن
اگر شما هم یکی از میلیون‌ها نفری هستید که با خجالت و کمبود اعتماد به نفس روبرو هستند، تایید می‌کنید که این ویژگی رفتاری بر سطوح مختلف زندگی شما تاثیر می‌گذارد، بخصوص هنگامی که با دیگران تعامل برقرار می‌کنید.

خجالتی بودن و کمرویی یک عیب و اشکال نیست یک عارضه است از رخ دادهای قدیم که ایجاد یک حس سرخوردگی و بی‌انگیزگی شده و در فرد حالت یاس و خستگی روحی غالب گشته است که با تمرین و مخصوصا ورزش می‌توان اعتماد به نفس خود را دوباره بالا برد ولی توجه باید داشت که باید برنامه داشت و از انجام کارهای هیجانی و غیر اصولی خودداری کرد تا به شکست نیانجامد و بد‌تر ایجاد حس منفی و افسردگی نماید.

اگر دوست دارید بر خجالتتان چیره شوید، گام‌های زیر را دنبال کنید؛ فقط باید قول دهید که هنگام اجرای این راهکارها، با یکی دو شکست، میدان را خالی نکنید زیرا تسلط بر تکنیک‌های ضدخجالت و کسب مهارت‌های معاشرتی، مثل کسب سایر مهارت‌ها، نیازمند پشتکار و تمرین مداوم است. به همین سادگی!

-تظاهر کنید که خجالتی نیستید. بعضی اوقات لازم است تظاهر کنید که احساس راحتی می‌کنید تا اینکه آهسته آهسته اعتماد به نفس خود را به دست آورید. اما این کار چگونه ممکن است؟ بهترین راه این است که به رستوران یا فروشگاهی بروید که با آن آشنا نیستید. چون افرادی که در آنجا هستند شما را نمی‌شناسند، می‌توانید هر طوری که دوست دارید رفتار کنید. قبل از اینکه از خانه خارج شوید، از خودتان بپرسید که شخصیت جدید شما چگونه رفتار خواهد کرد. آسان‌ترین راه چیست؟ وقتی به سوپرمارکت می‌روید برای چند لحظه با فروشنده ارتباط برقرار کنید، یک مکالمه کوتاه داشته باشید و حتی با او شوخی کنید.

-زبان بدنتان را تغییر دهید. (ظاهر افراد نشان دهنده بخشی از شخصیت آنهاست) اکثر خجالتی‌ها سرشان را پایین می‌اندازند، به زمین نگاه می‌کنند، قوز می‌کنند و دست‌هایشان را در جیب قرار می‌دهند. سعی کنید زبان بدنتان را تغییر دهید. تماس چشمی برقرار کنید، هنگام راه رفتن به بالا نگاه کنید، به روشنی و با قاطعیت صحبت کنید، وقتی صحبت می‌کنید دست‌هایتان را حرکت دهید، وقتی با شما حرف می‌زنند سر تکان دهید و صاف بایستید. این کار به تمرین نیاز دارد بنابراین کار خود را با کسانی شروع کنید که آن‌ها را می‌شناسید و با آن‌ها احساس راحتی می‌کنید.

- نقش آفرینی کنید. نقش آفرینی، یک اسلحه مخفی است که حتی مطمئن‌ترین و با اعتماد به نفس‌ترین آدم‌هایی هم که شما سراغ دارید، از آن بهره می‌گیرند. شما دلتان می‌خواهد وقتی به یک جمع وارد می‌شوید، چگونه رفتار کنید؟ مطمئن؟ با لبخند باز؟ صمیمانه؟ خوش برخورد؟ و…؟ همهء این‌ها را می‌توانید در خلوت خودتان و در مقابل آینه تمرین کنید. همهء ما آدم‌ها کمی تا قسمتی بازیگریم. نقش آفرینی جلوی دوربین شاید کار آسانی نباشد؛ ولی نقش آفرینی در خلوت و در مقابل آینه را مطمئن هستم که کار آسانی است. تمرین‌های مکرر این چنینی، ناخودآگاه‌تان را به‌‌ همان سمتی می‌برد که بیشتر تمرینش را می‌کنید و کم کم شما همانی خواهید شد که دلتان می‌خواهد.

 -روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفستان را به وضوح افزایش خواهد داد.

افراد خجالتی,خجالت کشیدن,خجالتی بودن

-از دیگران یاد بگیرید. وقتی با کسی روبرو می‌شوید که برون گرا، اجتماعی و خوش سر و زبان است، به طرز رفتار، گفتار و حرکات بدنش توجه کنید. چهره او هنگام صحبت کردن چه حالاتی دارد؟ چگونه عقاید و تفکراتش را منتقل می‌کند؟ سعی کنید بعضی از این نکات را در زندگی خود پیاده کنید. لازم نیست کسی را الگوی خود قرار دهید یا از او تقلید کنید، ولی توجه به رفتار دیگران به شما کمک خواهد کرد تا روش خاص خود را پیدا کنید.

آنچه در بالا گفته شد به شما کمک می‌کند تا بر خجالت خود غلبه کنید و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. فراموش نکنید که قرار نیست معجزه اتفاق بیفتد و همه چیز یک شبه درست شود، ولی اگر از اراده کافی برخوردار باشید و نکات بالا را هر روز اجرا کنید، کم کم خواهید دید که خجالتتان ناپدید شده است.

- شکست‌‌هایتان را تدبیر کنید. وقتی دارید برای کسب مهارت‌های ضد خجالت تلاش می‌کنید، یادتان باشد که مثل هر تلاش دیگری، ممکن است شکست‌هایی هم در سر راه‌تان باشد. ولی قرار نیست شما از میدان فرار کنید. تا رسیدن به پیروزی نباید دست از تلاش بردارید. فراموش نکنید که نوابغ هم بار‌ها و بار‌ها در مسیر تلاش‌‌هایشان شکست خورده‌اند؛ اما دست از کار نکشیده‌اند.

این را هم یادتان باشد که شکست شما ممکن است ناشی از شرایط باشد، نه ناشی از اشتباه شما. مثلا ممکن است شما نتوانید در میان بحث دو نفر دیگر وارد شوید و آن‌ها را همراهی کنید تنها به این علت که بحث آن‌ها خصوصی بوده و یا ممکن است سر صحبت را با کسی باز کرده باشید که او در آن لحظه به گرفتاری‌ها و مشکلات دیگر زندگی‌اش فکر می‌کرده و اصلا دل و دماغ صحبت کردن نداشته است و... به هر حال، سعی کنید از هر شکستتان، مثل نابغه‌ها، درس تازه‌ای بگیرید و آن درس تازه را در تمرین‌های بعدی به کار ببندید.

-خوش بینی را تمرین کنید. بسیاری از خجالتی‌ها نسبت به زندگی و سایر افراد نگاهی بدبینانه دارند. ممکن است کارتان را دوست داشته باشید ولی از برقراری ارتباط با دیگران خوشان نیاید. ممکن است نسبت به کسانی که از شما خوشحال‌تر یا موفق ترند دید بدی داشته باشید. مطمئنا آن ابر خاکستری بدبینی که با خود به هرکجا می‌برید، به عزت نفستان صدمه خواهد زد. می‌گنا دات آی آر. پس دیدگاه‌ها و تفکرات منفی را کنار بگذارید و خوش بین باشید. به زودی در می‌یابید که وقتی نسبت به دیگران و دنیای اطرافتان دید مثبت تری داشته باشید، اعتماد به نفستان بیشتر خواهد شد.

 

حرف آخر
انجام دادن تمرین‌هایی که از آن‌ها حرف می‌زنیم، به عهدهء خودتان است، نه دیگران.
قرار نیست که یک شبه متحول شوید و ناگهان تبدیل بشوید به آدم بذله گو و پُرحرفی که مجلس آرایی می‌کند و… این حتی با تلاش شما هم به سرعت به دست نمی‌آید. آدم‌ها ذاتشان با همدیگر فرق دارد. اما معاشرتی شدن، یک مهارت است که با تمرین به دست می‌آید. به مهارت‌های ضد خجالت هم باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. وقتی انرژیتان را در هر مقطع زمانی روی یک یا دو مهارت به خصوص می‌گذارید خیلی زود‌تر به نتیجه می‌رسید. مثلا پیش دستی در سلام گفتن را باید تمرین کرد. وقتی به آن تسلط پیدا کردید، شروع به صحبت با لبخند را تمرین کنید. ارتباط چشمی، دویدن به دنبال کمک به دیگران، کمک به سایر خجالتی‌های جمع، تعریف‌های به جا و … هم همین طور.

به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقتتان را بگیرد. هر چه سخت‌تر به دست بیاورید، سخت‌تر از دست می‌دهید.

برچسب‌ها: خجالت ممنوع شد! ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تفاوت‌های لیلی و مجنون
دو شنبه 1 ارديبهشت 1393 ساعت 16:19 | بازدید : 262 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

 

اختلافات زناشویی,تفاوت‌های همسران,زندگی زناشویی

بر آنیم تا ، جهت کاهش اختلافات زناشویی ، شما را با تفاوت های موجود درمیان دوجنس آشنا نمائیم . تفاوت هایی درساختارمغز، حرف زدن وگوش کردن، تجسم فضایی، احساسات وادراک، بیوشیمی بدن ونهایتا ، تفاوت درنوع عاشق شدن وازدواج. درهربخش ، راه حلهایی برای رویارویی با این تفاوت هانیز پیشنهاد شده است.

تفاوت‌های همسران
یکی از دلایل اصلی بروز اختلافات زندگی زناشویی، عدم شناخت زن ومرد از یکدیگر است.اگر به دانش بشری رجوع کنیم ، به این نتیجه می رسیم که بسیاری از باورهای ما ، پندارهای استواربرروی آب بوده اند،واگر این گونه پندارهای نادرست، اساس یک ارتباط جدی وسرنوشت سازهمانند زندگی طولانی زناشویی باشند، به تحقیق زندگی ما دستخوش کژی وکاستی خواهد شد وروزی نیز با کمال تاسف به بن بستی تلخ  خواهد رسید.

تفاوت هایی درساختارمغز، حرف زدن وگوش کردن، تجسم فضایی، احساسات وادراک، بیوشیمی بدن ونهایتا ، تفاوت درنوع عاشق شدن وازدواج. درهربخش ، راه حلهایی برای رویارویی با این تفاوت هانیز پیشنهاد شده است.از آنجا که چگونگی ارتباط با جنس مخالف وتشکیل خانواده ، ازدغدغه های اصلی نسل جوان محسوب می شود ،  امیدوارم که این چند مقاله ، بتواند اطلاعات مفیدی را دراختیار شما عزیزان  قرار دهد.

تفاوت، با تساوی حقوق درتضاد نیست. منظوراز تساوی حقوق، آزادی برای انجام کاری است که برای آن ساخته شده ایم ومنظور از تفاوت ، این است که زن و مرد برای کار یکسانی ساخته نشده اند.

این سلسله مقالات ، درصدد تبیین تفاوتهای زیست شناختی واساسی زنان و مردان است وبحثی کاملا منطقی وتحقیقی را مطرح می کند که میانگین زنان ومردان را دربرمی گیرد. یعنی ممکن است کسانی فکرکنند که این تعبیر وتعریف صد در صد بر آنان منطبق نیست . از آنجا که مسائل مطرح شده ، برمبنای دلایل بیولوژیکی انسان است، منطقه جغرافیایی، فرهنگ، نژاد ومذهب هیچ تفاوتی دراصل موضوع ایجاد نمی کند .

شاید به غلط تصور می کنیم ، رفتاری که از همسرمان می بینیم، خاص خود اوست .درحالی که با مطالعه ی این مقاله ، درمی یابیم تا چه حد این رفتارها عمومیت دارد و اشتباه ما ، ناشی از عدم شناخت ما نسبت به این تفاوت هاست .

وقتی شما دلایل شکل گیری بعضی از تفکرات ورفتارهای فرد مقابل را بدانید، می توانید نسبت به او واکنش منطقی و درستی نشان دهید. مثلا وقتی بدانید آقایان به دلیل تفاوت دربینایی نمی توانند به آسانی وسایل خود را درکمد ویا جایی دیگر پیدا کنند ویا خانم ها نمی توانند کم حرف بزنند به خصوص وقتی مشکلی دارند – چرا که یکی از روش های حل مشکلاتشان همین رفتار است –دیگرمثل سابق از یکدیگر خرده نمی گیرید ،  ویا همدیگر را مسخره نخواهید کرد.

اگر انتظار داشته باشیم فردمقابل ما مثل خودمان رفتاری از خود نشان دهد ویا واکنشی داشته باشد،به طورحتم دچار رفتارها وبرخوردهایی خواهیم شد که به ناچار مارا با یاس وناامیدی مواجه خواهد کرد.این نوع تصور وبرخورد ، نه تنها کارساز نخواهد بود بلکه موجب برخورد احساسی فرد مقابل ما خواهد گردید.

اگربه منظور کمک به همسرمان رفتاری را که نسبت به خود مناسب می دانیم،  درارتباط با او به کار گیریم، مسلما  دچار مشکل خواهد شد.شاید با اندیشه اینکه" آنچه برای من خوب است برای او خوب یا بهتر است" چنین رفتاری را پیش می گیریم، اما این تصور درزندگی زناشویی جواب منفی خواهد داد ونتیجه ی معکوسی از آن خواهیم گرفت.

هرزن و مردی باید درک کند و بپذیرد که فرد مقابلش مجبور نیست که مثل او بیندیشد، تصور کند یا دست به عمل بزند.

اختلافات زناشویی,تفاوت‌های همسران,زندگی زناشویی

چرا از درک تفاوت‌ها می‌ترسیم؟
یکی از دلایل مهم در ترس از پذیرشِ وجود تفاوت میان خود ودیگران ، این است که : وقتی به سن بلوغ می رسیم، همیشه واهمه داریم که شاید دیگران مارا قبول نکنند ویا رد نمایند.

هرانسانی از روزی که خود وموقعیت اجتماعی اش را می شناسد، سعی دارد به نحوی نگاه های جامعه را به سوی خود جلب ویا چهره مردمی پیدا کند.

حتی در دوران کودکی نیز همه ما سعی داشته ایم که بیش از دیگران محبوب باشیم و یا درمدرسه وخانواده مطرح گردیم.اگر روزگار با ما یار باشد وحتی به آن موفق گردیم که درجامعه به پیروزی های اجتماعی وشخصیتی نایل آییم وحتی اگر این موفقیتها تا پایان زندگی وسنین پیری نیز ادامه پیدا کند، باز ازاینکه شاید موقعیت خودمان را بادرک اینکه با دیگران متفاوت هستیم، از دست بدهیم ترس و واهمه وجودمان را می گیرد.

بسیاری از انسانها از درک اینکه با دیگران متفاوت هستند احساس ناامنی وناراحتی می کنند، دلیل این ناراحتی ، استنباط شخصی آنهاست که تصور می کنند با درک وقبول تفاوتشان با دیگران به نوعی معترف به نواقص شخصیتی ووجودی خود هستند.البته دراین واهمه حق با ماست ولی باید قبول کرد که ادامه ی این ترس ، به رکود شخصیتی ودیدگاهی ما منجر خواهد شد وخود زیانبار است.ناگفته نماند که انسانهایی که از درک تفاوتهای خودشان می ترسند ، اغلب دارای شخصیتی خودخواه می باشند وهرکاری را بدون اینکه به درستی به آن بیندیشند ویا توجه داشته باشند ویا نظرات دیگران را بپرسند، انجام می دهند.ازاین روست که عدم توجه به تفاوتهای فردی ، بسیار خطرناک ودرعین حال تهدید کننده ی روابط درست اجتماعی است.

 

تفاوت‌ها ، عامل جذب زوجین
همانطور که جنسهای مختلف از بسیاری جهات جاذب یکدیگر هستند، درجهت وجود تفاوتها نیز همدیگر را جذب می نمایند.تفاوتهای میان زنان ومردان دراساس تکامل دهنده وجود هر دوی آنهاست.هرکدام از آنها درنوع خود کامل نیستند وبرای کسب توازن زندگی وزیستی ، باید درکنار هم باشند وبه تکامل  خود بیندیشند.

اگر فرض کنید شما انسانی عصبی باشید و همیشه با تهاجم با دیگران برخورد نمایید، ممکن است باانسانی که درخود وساکت وآرام است جور دربیایید.

در زندگی های بادوام ، همیشه میان زن وشوهر تفاوت هایی بوده که وجود هرکدام ، تکمیل کننده آن تفاوتهاست.همین تفاوتها هستند که انسانها را به یکدیگر جلب می نمایند وزمینه ی سازش آنها را فراهم می آورند. وجود تفاوتها وسحروجادوی آنها ، به روابط دوجانبه معنا وارزش دیگری نیز می بخشد.

زن ومرد با هم تفاوت دارند؛ نه بهترند ونه بدتر، بلکه متفاوتند
با اینکه  زن و مرد ، هر دو به یک گونه از موجودات تعلق دارند، هیچ اشتراک قابل ذکری بین آنها وجود ندارد.

آنان در دو دنیای متفاوت زندگی می کنند، ارزش گذاری متفاوتی دارند واز قوانین متفاوتی تبعیت می کنند.این را همه می دانند، اما افراد کمی به خصوص مردان ، حاضرند آن را بپذیرند. ومشکل درست همین جاست.تمامی زنان ومردان دارای هرفرهنگ، مذهب و نژادی که باشند، روش برخورد، کردار وعقاید همسرانشان را مانعی نفوذناپذیر تصور می کنند.

تفاوت‌ها از کجا شروع شد؟
زنان ومردان در طول تاریخ ، به طرز متفاوتی تکامل یافتند ؛ وگرنه امکان بقا برایشان وجود نداشت.مردان به شکار می رفتند وزنان آذوقه جمع آوری می کردند.مردان محافظت می کردند و زنان غذا آماده می کردند.نتیجه اش این شد که مغز واندام آنان کاملا متفاوت تکامل یافت.

مغز همزمان با بدن که باید برای کارکردهای خاصی شکل می گرفت، تغییر کرد. مردان قوی تر ودرشت تر از اغلب زنان شدند و مغزشان متناسب با وظایفشان رشد کرد.زنان اکثرا از این که مردان بیرون خانه بودند تا غذایی تهیه کنند وخودشان آتش را در غار روشن نگه می داشتند، راضی بو دند.مغز آنان درطول زمان متناسب وظایفشان رشد کرد.

پس از میلیون ها سال، ساختار مغز زنان ومردان به طور متفاوت برنامه ریزی شد. ما در این بین فهمیده ایم هر دو جنس ، اطلاعات را به شکلی متفاوت پردازش می کنند.آنان به شیوه های متفاوتی فکر می کنند واولویت ها، دریافت ها، ورفتارهای متفاوتی دارند.

حال که در این مقاله ، ضرورت شناخت علمی و منطقی تفاوت میان زن و مرد ، برایمان آشکار گردید ، در چندین مقاله ی بعد، به تفاوت های اساسی بین زوجین و دلیل علمی و روان شناختی  آن خواهیم پرداخت .

تفاوت هایی مثل اینکه : " چرا مردان قدرت عینی و زنان  قدرت ذهنی دارند " و یا اینکه "چرا زنان از حرف زدن دست نمی کشند؟ "


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


راه هایی برای بهبود رابطه دختران و مادران
دو شنبه 1 ارديبهشت 1393 ساعت 16:17 | بازدید : 277 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

 

رابطه دختران و مادران,دوره نوجوانی,دختران و مادران

 

وقتی با کسی دعوایمان می شود و بحث می کنیم دو علت بیشتر ندارد : یا طرف مقابل معیارها، ارزش ها و دلایل ما را نمی پذیرد یا ما نمی توانیم معیارها، ارزش ها، دلایل و درخواست های طرف مقابل را بپذیریم.

 

از این که با مادرتان دعوا می کنید، هیچ حس خوبی ندارید، ناراحت هستید و زمان هایی از خود و یا مادرتان دلخور می شود کاملا شما را می فهمم اما لطف کنید مطالب زیر را با دقت مطالعه کنید.

 

البته شرایط خاص جسمی، روانی و عاطفی هر کدام از طرفین نیز مهم است مثلا شما در دوره نوجوانی تحت تاثیر شدید هورمون هایتان قرار دارید و مادرتان نیز ممکن است مشکلات خاص خود را داشته باشد که قابل درک است. شاید اگر یک مثال می زدید بهتر می توانستم کمک تان کنم اما به صورت کلی مسائل زیر را مدنظر داشته باشید:

 

۱ - از خودتان بپرسید که در این دعواها چقدر شما مقصر هستید و اگر این گونه است مسئولیت رفتارتان را بپذیرید یعنی قبول کنید که مثلا با مادرتان خوب صحبت نمی کنید، سریع عصبانی می شوید، توهین می کنید یا صدایتان بالا می رود و ...

 

۲ - اگر پاسخ سوال اول مثبت است دلایل رفتارتان را بررسی کنید؛ گرسنگی، خستگی، کم خوابی، مشکلات هورمونی مثل کم خونی، کم کاری یا پرکاری تیروئید، کمبود کلسیم و ... می توانند موثر باشند.

 

۳ - اگر در انجام وظایف شخصی کوتاهی می کنید آن ها را انجام دهید، مسئولیت پذیر باشید، در انجام تکالیف درسی جدی تر باشید و در این موارد هیچ نقطه ضعفی از خود نشان ندهید.

 

۴ - اگر درخواستی از مادرتان دارید آن را به صورت زیبا و بدون کنایه، طعنه و حاشیه مطرح کنید مثلا بگویید: مامان خوبم لطف می کنید ... یا مامان جونم، می تونم خواهش کنم که ...

 

۵ - اگر مادرتان از شما درخواستی دارد سعی کنید بدون تاخیر آن را انجام دهید و اگر موافق آن نیستید عصبانی نشوید یا گارد نگیرید، آرام باشید و در فضایی مناسب، ضمن همدلی با مادرتان صحبت کنید مثلا بگویید: مادر عزیزم من شما را درک می کنم اما فعلا نمی توانم آن کار را انجام دهم اجازه دهید کمی درباره آن فکر کنم. قطعا مادرتان دلایلی برای خواسته اش دارد.

 

۶ - مطمئن باشید اگر رابطه عاطفی تان را با مادرتان تقویت کنید، او را بغل کنید، ابراز دوستی کنید، در خانه مسئولیت پذیر باشید و اشتباهاتتان را بپذیرید، او راحت تر درخواست های شما را خواهد پذیرفت.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پنج شیوه خود مراقبتی برای زنان؛ با خود قرار بگذارید
دو شنبه 1 ارديبهشت 1393 ساعت 16:15 | بازدید : 306 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )
 

 

خود مراقبتی ,  نیازهای خود,قرار گذاشتن با خود

ما زنان گاهی در نقش‌های مختلف خود گم می‌شویم. هر یک از ما قطعا در همه موقعیت های زندگی نقش‌های زیر را ایفا می‌کنیم:

همسر، مادر، خواهر، دوست، داوطلب، کارمند، دختر، همسایه، مراقب، و این فهرست همچنان ادامه دارد.

ما زمان و انرژی خود را در جهت براوردن نیازهای دیگران وقف می‌کنیم. برایمان اهمیت دارد که نیازهای اطرافیانمان به خوبی براورده گردد. بسیار اتفاق می‌افتد که پس از گذشت سال ها از خواب برمی‌خیزیم و دیگر خودمان را نمی‌شناسیم. و این فاجعه بسیار ناراحت کننده است.

همه ما نیاز به مراقبت و پرورش داریم. همه ما تا حد امکان، نیاز به زمانی برای بازی کردن، اکتشاف، پرسش و هرآنچه به خودمان مربوط می شود داریم. پس باید برای آنچه برایمان اهمیت دارد، وقت بگذاریم. در واقع هرآنچه دیگران را به انجام آن ترغیب می‌کنیم، باید خودمان را نیز به انجام آنها ترغیب نماییم.

پیشنهاد می‌کنم با خود قرار بگذارید - تنهایی!
حتما الان می گویید: ?اصلا وقت ندارم?. من هم منتظر شنیدن همین جمله بودم. چرا که در این صورت شما جزء افرادی هستید که بیش از دیگران نیاز دارید تا زمانی را به خود اختصاص دهید.

یا شاید می‌گویید: ?پولش را ندارم?. باید بگویم برای قرار گذاشتن با خود، حتما لازم نیست خود را به شام یا نهار دعوت کنید. راه‌های بسیار مقرون به صرفه دیگری نیز برای این کار وجود دارد.

آخرین باری که با خودتان قرار گذاشتید کی بود؟ چه کار کردید؟ برنامه‌تان برای دفعه بعد چیست؟ یا اگر دفعه اولتان است، چه برنامه‌ای دارید؟

1. به نیازهای خویش پاسخ دهید
از همین حالا به نیازهای خود فکر کنید و آنها را در اولویت برنامه‌هایتان قرار دهید.
چنانچه فکر می‌کنید از لحاظ جسمی نیاز به شارژ دارید، سریعا جای یک کلاس یا باشگاه ورزشی، یا ساعتی برای دوچرخه سواری را در برنامه خویش باز کنید.

اگر دوست دارید تنها باشید، شبی را با خود بگذرانید، یا در کنار ساحل قدم بزنید، نیم ساعت برای نوشیدن یک فنجان قهوه یا چای داغ خوش طعم در یک جای مطبوع به خود وقت بدهید.

اگر دوست دارید خودتان را تحویل بگیرید یا دلتان می خواهد خودتان را کمی لوس کنید، به ناخن‌هایتان برسید، به آرایشگاه مورد علاقه‌تان بروید، یا به استخر بروید و 20 دقیقه را در سونا بگذرانید.

2. اکتشاف کنید
زمانی را در طبیعت بگذرانید. زمانی را در یک مزرعه سپری کنید، یا در یک جای سرسبز به پیاده روی بپردازید.

هزینه اندکی را برای خود تعیین کنید؛ ماموریت شما آن است که زمانی را در بازار جهت خرید یک چیز جالب و جدید برای خود با هزینه مقرر سپری کنید.

به مکانی بروید که همیشه درباره آن شنیده اید اما هیچگاه به آنجا نرفته اید. جایی را انتخاب کنید که بتوانید دلی از عزا دربیاورید، هرچقدر می‌خواهید بخورید و هرطور میلتان است رفتار کنید.

3. یاد بگیرید، به دیگران یاد بدهید و رشد کنید
در یک کلاس یا آموزشگاه ثبت نام کنید و با ذهنی باز در آن شرکت نمایید.
به دیدن فیلم‌های مورد علاقه خود بپردازید.

پس از آنکه بچه‌ها به خواب رفتند، و خانه آرام شد، در یک کلاس آنلاین ثبت نام کنید و به یادگیری زبان خارجی که همیشه آرزو داشته اید، مثلا فرانسوی، ایتالیایی یا هر زبان دیگری که مایلید بپردازید.

4. به آرزوهای قدیمی و جدید خود جامه عمل بپوشانید
سرگرمی که همیشه نسبت به آن، کنجکاو بوده اید را یکبار هم که شده امتحان کنید؛ مثلا بافندگی، گلدوزی، نقاشی مبلمان، قایق رانی، اسب سواری.

از منطقه امن خود خارج شوید و خود را به چالش بکشید. خلاقیت داشته باشید. جزء صدها نفری باشید که ایده های خلاق دارند. یک کارت هنری برای خود درست کنید. یا عکس های خلاقانه و هنرمندانه بیندازید.

کاری که مدت ها پیش نیمه کاره رها کرده بودید را دوباره شروع کنید و ببینید چه احساسی دارید. آیا دوباره به هیجان می‌آیید یا زمان آن رسیده که به کلی این کار را کنار بگذارید؟

5. بچگی کنید
بازی کنید.
یک روز را بدون آنکه نگران افکار یا قضاوت دیگران باشید سپری کنید.
به گونه‌ای بچگانه و خنده دار لباس بپوشید.
بادکنک باد کنید، تاب بازی کنید و از درخت بالا بروید.

با سرزانو راه بروید، خاک بازی کنید، بگذارید زیر ناخن‌هایتان کثیف شود، آب بازی کنید، اشکال ندارد خیس شوید.
دراز بکشید و به آسمان نگاه کنید


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


قانون هاي جهاني موفقيت از اندیشه طلایی
دو شنبه 1 ارديبهشت 1393 ساعت 16:14 | بازدید : 254 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

قانون هاي جهاني موفقيت

 

قانون علت و معلول

 

- هر چيزي به دليلي رخ مي دهد . براي هر علتي معلولي هست ، و براي هر معلولي، علت يا علت هاي بخصوصي و جود دارد ، چه از آنها اطلاع داشته باشيد چه نداشته باشيد . چيزي به اسم اتفاق وجود ندارد .

 

در زندگي هر كاري را كه بخواهيد مي توانيد انجام دهيد به شرط آنكه :

 

الف : تصميم بگيريد كه دقيقا چه مي خواهيد .

ب : همان كاري را بكنيد كه كساني كه در اين راه موفق شده اند انجام داده اند.

 

 

قانون انگيزه

 

- هر چه مي گوييد يا انجام مي دهيد از تمايلات دروني ، خواسته ها و غرايز شما سر چشمه مي گيرد . اين كار ممكن است بصورت خود آگاه يا ناخود آگاه انجام شود.

 

رمز موفقيت دو چيز است :

 

الف : تعيين اهداف و برنامه ريزي براي آنها.

ب : مشخص كردن انگيزه ها .

 

 

قانون تغيير

 

- تغيير غير قابل اجتناب است و چون با دانش روز افزون و تكنولوژي رو به پيشرفت هدايت مي شود با سرعتي غير قابل قياس با گذشته در حال حركت است.

كار شما اين است كه استاد تغيير باشيد نه قرباني آن.

 

 

قانون تشخيص ضرورت

 

- هيچوقت براي انجام همه كار ها وقت كافي وجود ندارد اما هميشه براي انجام مهمترين كار ها وقت كافي هست .

 

 

قانون شش P :

 

- برنامه ريزي قبلي مناسب مانع عملكرد ضعيف مي گردد

Proper Prior Planning Prevents Poor Performance

 

 

قانون پيامد كار ها :

 

- ميزان بزرگي و موفقيت هر فرد بستگي به اين دارد كه تا چه حد مي تواند همه نيرو هاي خود را در يك كانال واحد بريزد .

 

 

قانون برنامه ريزي و تعيين اولويت ها

 

- برنامه هايتان را روي كاغذ بياوريد و به ازاي هر دقيقه اي كه صرف برنامه ريزي مي كنيد به هنگام اجراي آن پنج يا شش دقيقه در وقت خود صرفه جويي خواهيد كرد . برنامه ريزي ، آوردن آينده زمان به حال است تا بتوانيد همين الان كاري براي آن انجام دهيد يعني ابتدا كارهايي كه بايد در طول روز انجام شود را شناسايي كرده به هر كدام از لحاظ اهميت و از لحاظ فوريت امتياز 1 ، 2 يا 3 بدهيد حاصل ضرب اينها اولويت را تعيين مي كند .

اولويت = اهميت * فوريت

 

 

قانون20/80

 

- ما هميشه وقت كافي داريم به شرط آنكه هم بخواهيم و هم درست از آن استفاده كنيم يعني ? اقليت بسيار مهم ? اثر بخش را قرباني ?اكثريت كم اهميت ? نكنيم .

 

 

قانون اولويت بندي :

 

- ميزان موفقيت شما در استفاده از وقت و كنترل زندگي تنها بستگي به اين دارد به اين كه تا چه حد مي توانيد از انجام كار هايي كه در زندگي شما از اهميت كمتري بر خوردار هستند دست بر داريد.

 

 

قانون اعتماد به نفس

 

- ما در مورد توانايي هايمان آگاهي كامل نداريم و تنها از بخش كوچكي از منابع ذهني و جسمي خود استفاده مي كنيم . به همين دليل انسان به طور كلي در محدوده بسيار كوچكي از گستره عظيم توانايي ها ي خود زندگي مي كند او قدرت هاي بسيار دارد كه به خاطر عادت هايش نمي تواند از آنها بهره بگيرد .

 

 

قانون صداقت

 

- با خود صادق باشيد انگاه همچون چرخه طبيعي فرارسيدن روز از پي شب ، خواهيد ديد كه با ديگران نيز نمي توانيد صادق نباشيد.

 

 

قانون عادت

 

- حداقل 95٪ از كار هايي كه انجام مي دهيد از روي عادت است ، خواه عادت هاي مفيد و خواه عادت مضر .

 

هر عادتي در ابتدا مانند يك نخ نازك است اما هر بار كه يك عمل را تكرار مي كنيم ما اين نخ را ضخيم تر مي كنيم و با تكرار عمل نهايتا اين نخ تبديل به طناب ضخيم و بلندي مي شود كه براي هميشه به دور فكر و عمل ما مي پيچد.

 

 

قانون افزايش سرعت انجام كار

 

- منتظر نمانيد . زماني مناسب تر از اكنون وجود ندارد از همين نقطه اي كه ايستاده ايد با همين ابزار و امكاناتي كه در اختيار داريد كار را ادامه داده و همين طور كه پيش مي رويد ابزار ها و امكانات بهتر و مناسب تر را پيدا مي كنيد

 

مهمترين و ضروري ترين كار ها هاي شما آنهايي هستند كه مي توانند بيشترين تاثير را چه مثبت و منفي روي كار و زندگي شما بگذارند به جاي تمركز روي ساير كارها ، تمام توجهتان را معطوف به اين نوع كار ها كنيد .

 

 

قانون محدوديت هاي اصلي

 

- محدوديت ها و يا عوامل باز دارنده دروني و بيروني خود را مشخص كنيد . عواملي كه سرعت شما را در دست يابي به مهمترين هدف هايتان تعيين مي كنند . سپس تمركز تان را به ازبين بردن اين محدوديت ها معطوف كنيد.

 

 

قانون استفاده بهينه

 

- اوقاتي از روز را كه از نظر ذهني و جسمي كار آيي بيشتري داريد مشخص كنيد و مهمترين و ضروريترين كار هايتان را در اين اوقات انجام دهيد به اندازه كافي استراحت كنيد تا بتوانيد بيشترين بازدهي را داشته باشيد.

 

 

قانون تمركز

 

تمام افكار خود را روي كار ي كه داريد انجام دهيد متمركز كنيد . پرتو هاي خورشيد تا متمركز نشوند نمي سوزانند. با انرژي كامل روي كار هايت تمركز كن . شيشه هاي رنگي هنگام عبور نور از آنها بسيار زيبا و درخشان مي شوند . كار هايت را هم اگر با انرژي انجام دهي ، شفاف و زيبا خواهند شد به عبارت ديگر اگر شعاع انرژي ات را مانند ذره بيني كه نور خورشيد را متمر كز مي كند ، روي موانع تمركز دهي ، هر مانعي كه سر راهت باشد خواهد سوخت .

 

 

قانون ? حل ?

 

- هيچ مشكلي وجود ندارد كه شما قادر به حل آن نباشيد ، هيچ مانعي وجود ندارد كه شما قادر به از ميان بر داشتن آن نباشيد و هيچ هدفي وجود ندارد كه شما قادر به رسيدن به آن نباشيد .

 

هنگام مواجه با مشكل ، يادتان باشد كه حتما راه حلي وجود دارد، زيرا هر چيز با جفتش به وجود مي آيد. بعد از هر سقوطي ، صعودي و بعد از شبي ، روزي وجود دارد . ذهنت را روي راه حل ها متمركز كن .

 

براي بيرون آمدن از يك اتاق بايد در را پيدا كني ، نه اين كه به ديوار ها فكر كني .

 

 

قانون كنترل

 

- اين كه تا چه حد در مورد خودتان مثبت فكر مي كنيد بستگي به اين دارد كه فكر مي كنيد تا چه حد زندگي تان را تحت كنترل داريد.

 

سلامتي ، شادي و عملكرد عالي از طريق كنترل كامل افكار ، اعمال و شرايط پيرامونتان به وجود مي آيد .

 

 

قانون مسئوليت

 

- هر جا كه هستيد و هر چه كه هستيد بخاطر آن است كه خودتان اينطور خواسته ايد

مسئوليت كامل آنچه كه هستيد ، آنچه كه به دست آورده ايد و آنچه كه خواهيد شد بر عهده خود شماست .

 

 

قانون جايگزيني

 

- ذهن خود آگاه شما در آن واحد فقط مي تواند يك فكر را در خود جاي دهد، يا مثبت يا منفي . شما مي توانيد با جايگزين كردن افكار مثبت به جاي افكار منفي به خوشبختي دست پيدا كنيد

 

ذهن باغي است كه در آن يا گل مي رويد يا علف هرز.

 

 

قانون تاثير تلاش

 

- همه اميد ها ، رويا ها ، هدف ها و آرمان ها ي شما در گرو سخت كوشي شماست .

هر چه بيشتر تلاش كنيد ، بخت و اقبال بهتري پيدا مي كنيد . هيچ راه ميانبري وجود ندارد.

 

 

قانون كم كوشي

 

- بشر سعي مي كند آنچه را كه مي خواهد با كمترين تلاش ممكن به دست آورد . همه پيشرفت هاي بشر در زمينه تكنولوژي در واقع راه هاي دست يابي به بيشترين برون داد با كمترين درون داد است .

 

بنابراين همه افراد بشر اساسا تنبلند و همواره به دنبال آسان ترين راه ممكن براي انجام كار ها هستند .

 

 

قانون سخت كوشي

 

- موفقيت ها و دست يابي به اهداف با سخت كوشي به دست مي آيد . هنگامي كه شك داريد موفق مي شويد يا نه ، سخت تر تلاش كنيد و اگر به نتيجه نرسيديد باز هم بيشتر تلاش كنيد.

هنگامي كه مشغول كار هستيد ، تمام مدت كار كنيد و وقت تلف نكنيد .

 

 

قانون مصلحت

 

- شما هميشه سعي مي كنيد در سريع ترين زمان ممكن و با آسانترين راه به هدف تان برسيد و كمتر به عواقب اين كار توجه داريد .

شما در هر كاري كه انجام مي دهيد تمايل داريد كه از روشي استفاده كنيد كه دردسر و مشكلات كمتري ايجاد كند .

 

 

قانون آمادگي

 

- شانس در واقع به هم پيوستن موقعيت و آمادگي است . عملكرد خوب نتيجه آمادگي كامل است كه مراحل كسب آن اغلب از هفته ها ، ماه ها و سال ها آغاز مي شود .

در هر حوزه اي موفق ترين افرادآنهايي هستند كه همواره در مقايسه با افراد ناموفق زمان بيشتري را صرف كسب و آمادگي براي انجام كار مي كنند.

 

 

قانون خلاقيت

 

- ذهن شما مي تواند به هر چيزي كه برايش قابل درك باشد و آن را باور داشته باشد دست يابد. هر نوع پيشرفتي در زندگي تان با يك ايده آغاز مي شود و چون توانايي شما در خلق ايده هاي جديد نامحدود است آينده شما نيز محدوديتي نخواهد داشت .

 

 

قانون انعطاف پذيري

 

- در تعيين اهداف خود قاطعيت داشته باشيد ، اما در مورد روش دست يابي به آنها انعطاف پذير باشيد . در عصر تحولات سريع ، رقابت شديد و كهنه شدن مدام همه چيز ، انعطاف پذيري و سازگاري از شرايط اساسي موفقيت است.

 

 

قانون تلاش غير مستقيم

 

- در روابط با ديگران غير مستقيم عمل كردن بيشتر باعث موفقيت مي شود. براي اينكه يك دوست خوب داشته باشيد بايد يك دوست خوب باشيد . اگر مي خواهيد روي ديگران تاثير بگذاريد بايد شما هم از ديگران تاثير بگيريد . براي ايجاد و حفظ روابط دوستانه بايد اول خودتان يك فرد دوست داشتني باشيد .

 

 

قانون دو گانگي

 

- شما براي هر كاري كه انجام مي دهيد هميشه يكي از اين دو دليل را ارائه مي دهيد 1- دليلي كه درست به نظر مي رسد 2- دليل واقعي.

 

دليلي كه درست به نظر مي رسد دليلي احترام بر انگيز و ظاهرا شرافتمندانه است . اما دليل واقعي اين است كه راهي كه انتخاب كرده ايد در حال حاضر سريعترين و آسانترين راه براي رسيدن به اهداف شماست .

 

 

قانون كيفيت

 

- كيفيت آن چيزي است كه مشتري مي گويد و مشتري است كه در مورد ارزش كالا يا خدمات تصميم مي گيرد . توانايي شما در افزودن ارزش به محصولات و يا خدمات ، خود تعيين كننده موفقيت شما در بازار است .

 

 

قانون كهنگي

 

- هر چيزي كه مورد استفاده قرار مي گيرد كهنه خواهد شد.

 

محصولات يا خدمات امروز به دليل تكنولوژي پويا و رقابت از همان ابتدادرفرايند كهنه شدن قرار مي گيرد . معجزه جديد يا محصول جديد شما كه قرار است به بازار بيايد چيست ؟

 

 

قانون عوامل ضروري موفقيت

 

- هر كاري بيش از پنج تا هشت عامل ضروري براي موفقيت ندارد اين عوامل،تعيين كننده چگونگي عملكرد شما هستند. كار هايي را كه منجر به موفقيت يا شكست شما مي شوند را شناسايي كنيد و سپس با بهره گيري از اين اطلاعات ، براي داشتن عملكرد بهتر در هر زمينه برنامه ريزي كنيد .

 

 

قانون احتمالات

 

- هر رخدادي به ميزان معيني احتمال وقوع دارد . براي افزايش احتمال وقوع رخداد مورد نظر خود ، تعداد موارد را افزايش دهيد .

هر چه قدر كار هاي بيشتري را به دفعات بيشتر امتحان كنيد ، احتمال موفقيت شما نيز بيشتر مي شود .

 

 

قانون وضوح اهداف

 

- هر چه قدر با وضوح بيشتري بدانيد كه چه مي خواهيد و حاضريد چه اقداماتي براي دست يابي به آن انجام دهيد احتمال موفق شدن و رسيدن به آنچه مي خواهيد بيشتر مي شود.

روشن بودن اهداف مورد نظر مانند مغناطيسي عمل مي كند كه اقبال را به سوي شما مي كشد .

براي موفقيت در كار ، بايد ابتدا تصوير واضحي از نقشه كار داشته باشي . آن گاه، همانطور كه در باد شديد ، نخ بادبادك را محكم نگه مي داري ، بايد هدفت را هم به همان محكمي نگه داري

 

 

قانون جذب

 

- شما در زندگي ، افراد يا ايده ها و موقعيت هايي را به سوي خود جذب مي كنيد كه با افكار غالب شما هماهنگ هستند. هنگامي كه اهداف شما از مغناطيس اشتياق شما سرشار شد به چيزي دست پيدا مي كنيد كه مردم به آن شانس مي گويند

 

 

قانون دانش

 

- در هر زمينه اي ، شخصي كه دانش و مهارت گسترده تري داشته باشد شانس موفقيت بيشتري به ديگران دارد. دانش و مهارت گسترده ، فرد را آگاه ساخته و از چند و چون اوضاع با خبر مي كند و در نتيجه فرصت هايش را افزايش مي دهد.

 

 

قانون پيش فرض ها

 

- پيش فرض هاي نادرست ريشه شكست ها هستند . شهامت محك زدن پيش فرض هاي خود را داشته باشيد . پذيرش اينكه احتمال دارد پيش فرضتان اشتباه باشد راه را براي يافتن پيش فرض هاي جديد و دگرگوني هاي لازم باز مي كند ، چيز هايي كه در غير اينصورت به دست نخواهيد آورد.

 

 

قانون وقت شناسي

 

- وقت شناسي همه چيز است . اگر آمادگي لازم را در خود ايجاد كنيد ، زمان مناسب براي شما فرا خواهد رسيد .

? در درياي پر تلاطم زندگي ، هميشه مي توان موجي را يافت كه اگر با آن حركت كنيد شما را به ساحل خوشبختي برساند. ?

 

 

قانون انرژي

 

- هر چقدر انرژي و اشتياق بيشتري داشته باشيد ، احتمال اينكه موقعيت مناسب را تشخيص دهيد و از آن استفاده كنيد بيشتر مي شود .

بهترين ايده ها و افكار خلاق بعد از مدتي استراحت و آرامش به دست مي آيد .

 

 

قانون درك ديگران

 

- وقتي از ديد فرد ديگري به موقعيتي نگاه كنيد ، اغلب اوقات به ايده ها و راه حل هايي دست پيدا مي كنيد كه قبلا به آنها پي نبرده بوديد .

مرتب از خودتان بپرسيد كه مردم به چه نياز دارند و چه مي خواهند و شما چطور مي توانيد نياز ها و خواسته هاي آنها را بر آورده كنيد و پرسش درست تر اين است كه : چه كار به نفع همه است ؟

خانه زماني مستحكم است كه همه ديواره هايش استوار باشد .

 

 

قانون رشد

 

- اگر در حال رشد فكري نيستيد پس داريد در جا مي زنيد . اگر روز به روز بهتر نمي شويد پس داريد بدتر مي شويد.

 

يادگيري دائمي و رشد مداوم فكري را جزئي از برنامه روزانه زندگي خود قرار دهيد.

 

هر روز يك ساعت از وقت خود را صرف مطالعه بر روي زمينه كاريتان كنيد ، در اين صورت هر هفته تقريبا يك كتاب وهر سال 50 كتاب مطالعه خواهيد كرد . اين كار موفقيت شما را تضمين مي كند .

 

 

قانون تكرار

 

- تمرين و تكرار بهاي به دست آوردن مهارت است . چيزي را كه مدام و مرتب تكرار مي كنيد به صورت يك عادت جديد ذهني و عملي در مي آيد.

رشد فكري و احساس رضايت و خشنودي نتيجه كنار گذاشتن عادت هاي گذشته و جايگزين كردن تمرين ها و عادت هاي جديد است .

 

 

قانون پشتكار

 

- يك زندگي خوب و درخشان مجموعه اي از هزاران تلاش و ايثاري است كه هيچكس ازآن با خبر نيست .

? مردان بزرگ از ارتفاعاتي كه فتح كرده اند حفاظت مي كنند ، جا هايي كه يك شبه به آن نريسيده اند . اما هنگام شب در حالي كه همراهانشان خفته اند. باز به تلاش خود براي پيشروي ادامه مي دهند. ?

 

 

قانون استعداد ها

 

- در درون تان مجموعه اي از استعداد ها و توانايي ها نهفته است كه اگر درست شناسايي و به كار گرفته شوند شما را قادر مي سازند تا به هر هدفي كه در نظر داريد برسيد.

از چه قسمت هايي از كار تان بيشتر لذت مي بريد و آنها را خيلي خوب انجام مي دهيد ؟ اين سوال بهترين راهنما براي يافتن استعدادهاي واقعي شماست.

 

 

قانون كمال

 

- موفقيت و خوشبختي هنگامي بدست مي آيد كه كاري را كه از انجام آن لذت مي بريد بي عيب و نقص انجام دهيد .

تعيين كننده كيفيت زندگي شما اين است كه تا چه حد به كمال در زندگي اهميت مي دهيد و براي رسيدن به آن تا چه اندازه خود را مسئول و متعهد مي دانيد .

 

 

قانون موقعيت

 

- مشكلات مانع كار شما نيستند بلكه معلم ما هستند . در درون هر مشكلي بذر سود يا موقعيتي نهفته است برابر يا بيشتر از سود حاصل از انجام كار مورد نظر.

در راه موفقيت مشكلات را تبديل به پله هاي صعود كنيد.

 

 

قانون شهامت

 

- وجود شهامتي سنجيده و حساب شده براي دستيابي به موفقيت ضروري است . ترس بزرگترين مانع رسيدن به هدف است . رويارويي با ترس هاي خود را جزئي از عادت هايتان كنيد و در هر شرايطي اين كار را انجام دهيد .

 

 

قانون پذيرش

 

- اينكه چطور با خودتان حرف مي زنيد حداقل 95٪ از طرز فكر و احساس شما را مشخص مي كند . ذهن ناخودآگاه گفتگو هاي دروني شما را به عنوان دستورات مي پذيرد.

همواره با خودتان گفتگو هاي مثبت ، سودمند و موثر داشته باشيد ، حتي اگر هنگامي كه احساس خوبي نداريد .

 

 

قانون واقعيات

 

- عقايد را با حقايق اشتباه نكن . حقيقت مانند دانه بادام است . و عقايد پوسته آن دانه بادام هستند. اگر به دنبال حقيقت هر چيزي هستي ، بايد پوسته را بكني ، تا خود دانه را ببيني .

 

 

قانون غلبه بر احساسات

 

- هنگام جوشش احساسات ، هيچ تصميم مهمي نگير.

در اين صورت اشتباه خواهي كرد . اول درونت را آرام كن. ذهن مانند يك درياچه است .

هنگام جوشش احساس ، درياچه مواج است .درياچه هنگامي نور را منعكس مي كند ، كه آرام باشد.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


دلایل افت تحصیلی فرزندتان چیست؟
دو شنبه 1 ارديبهشت 1393 ساعت 16:14 | بازدید : 256 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

نظر یادتون نره  09369030659 اندیشه طلایی +قانون باورها : email :  andishe.talaiee@yahoo.com

افت تحصیلی فرزند,دلایل افت تحصیلی فرزند

دلایل افت تحصیلی فرزندتان چیست؟

با توجه به تحقیقات انجام شده، مهم‌ترین عواملی که بر پیشرفت تحصیلی موثرند، عبارتند از معلم، نقش تعیین کننده‌ای در سرنوشت کودکان و شاگردان خود دارد و علاوه بر تأثیرات ایمانی و اخلاقی که بر روح و روان ایشان می‌گذارد، در بالا بردن توان علمی و شکل دادن به وضعیت فکری آنان نیز بسیار موثر است.

با توجه به تحقیقات انجام شده، مهم‌ترین عواملی که بر پیشرفت تحصیلی موثرند، عبارتند از:


1 - روابط معلم و دانش آموز
آموزش بدون ایجاد رابطه، معنایی نخواهد داشت. اولین هدف معلم باید برقرار کردن رابطه‌ای دوستانه و حمایت کننده با دانش آموزان باشد. باید به یاد داشت که هرگونه برخورد با دانش آموزان در تقویت با تضعیف تصور آنان نسبت به معلم، موثر است. بنابراین تلاش برای رابطه مثبت با دانش آموز، باید همه اوقات معلم و دانش آموزان را در بر بگیرد.

اجتناب از تنبیه شدید مکرر
معلمانی که مایلند رابطه خوبی با دانش آموزان داشته باشند، برای آموزش رفتار مناسب نباید بر تنبیه متکی باشند. اغلب تنبیه‌ها با هدفی فراتر از خجالت دادن و ناراحت کردن دانش آموزان در نظر گرفته می‌شوند. برخی از معلمان که خود مایل به تنبیه دانش آموزان نیستند، از والدین کودک می‌خواهند تا آن‌ها را به دلیل رفتار نامناسب در مدرسه، تنبیه کنند که در نتیجه رابطه معلم و والدین با دانش آموزان، دچار اغتشاش می‌شود. به جای اینکه از والدین بخواهیم تا آن‌ها را تنبیه کنند، بهتر است کاری کنیم تا والدین با امر آموزش فرزند خود درگیر شوند.


دوری کامل از راهبردهای تنبیه، شاید دشوار باشد. معلمان باید چگونگی استفاده از روش‌های انضباطی و تنبیه‌های خفیف را بیاموزند، در واقع تنبیه باید بیشتر از آن که واقعی باشد، نمادی باشد. یکی از راه‌های تنبیه خفیف، استفاده از روش محروم کردن است. به طور مثال، وقتی دانش آموزی با مدادش به پشت شاگرد دیگری که در جلو او نشسته است می‌زند، معلم می‌تواند آرام به او نزدیک شود و مدادش را بگیرد و به او بگوید: ?می‌توانی مدادت را در آخر وقت کلاس از من بگیری?


اجتناب از شوخی
منظور این است که نباید با دانش آموزان بدرفتار، از عبارات تمسخر آمیز استفاده کرد.

پرهیز از پیش داوری‌های غیرمنصفانه
اولین گام برای پرهیز از این‌گونه موارد آن است که معلم باید صادقانه به آنچه باور دارد اعتراف کند، زیرا اگر آن‌ها را انکار کند، نمی‌تواند دانش آموزان خود را از عواقب ناخوشایند آن دور دارد. پس از آن، معلم باید تلاش کند تا بین دانش آموزان خود تفاوت نگذارد. روابط معلم با برخی از دانش آموزان، بسیار زیان‌بار است. زیرا بقیه دانش آموزان، آن را نوعی تبعیض می‌شمارند. معلمی که به ریاضی علاقه‌مند است با دانش آموزان علاقمند به ریاضی، بیشتر رابطه برقرار می‌کند. حال آنکه معلم، مسئولیت حرفه‌ای دارد و باید با همه شاگردان، رابطه یكسانی داشته باشد.


ثبات داشتن و بخشنده بودن
دانش آموزان، معلمی می‌خواهند که رفتارشان پایدار و قابل پیش‌بینی باشد. معلمی که یک روز رفتاری دوستانه و روز دیگر رفتاری غیر دوستانه دارد، موجب می‌شود که دانش آموزان از در میان گذاشتن مشکلات خود با وی تردید داشته باشند. حتی دانش آموزانی که در روز قبل، مشکلی در کلاس ایجاد کرده‌اند، باید بتواند روز بعد به راحتی به سر کلاس بیایند.


اجتناب از روابط وابستگی‌زا
معلمانی که به وضوح برای برقراری ارتباط مثبت با دانش آموزان خود تلاش می‌کنند، باید مراقب باشند که یکی از حادترین دشواری‌های وابستگی، وابستگی بیش از حد و اندازه برخی از دانش آموزان به تایید و تمجید معلمان است.


یکی از راه‌هایی که می‌توان به میزان وابستگی دانش آموزان پی برد، این است که آن‌ها موفقیت‌های خود را فقط به معلم نسبت می دهند. این دانش‌آموزان بر این باورند که علل موفقیتشان، بیرون از خودشان است. معلم از طریق ارزش دادن به دانش آموزان به خاطر عملکردهای مطلوب، می‌تواند آن‌ها را در شناسایی عوامل اصلی موفقیت خود یاری کند. مثلاً اگر دانش آموزی در بخشی از درس، مهارت کسب کرده باشد، معلم می‌تواند به او بگوید: ?توجه خوب دیروز تو به درس، در یادگیری و حاضر جوابی امروزت موثر بوده است?


همچنین، دانش آموزان باید بیاموزند تا شکست‌هایشان را به عدم تلاش، و نه عدم توانایی نسبت دهند. اگر دانش آموزی در امتحان شکست خورد، نباید شکست خود را انکار کند، بلکه باید آن را بپذیرد. اما لازم است آن را از عدم تلاش خود بداند.

2 - مهارت معلمان
به طور کلی، معلمانی که در نظر دانش آموزان، سخت گیرترند، و معلمانی که توانایی برقراری سریع نظم را در کلاس درس دارا هستند، و معلمانی که به طور منظم از کارهای خود ارزیابی می‌کنند، و به آنچه دانش آموز یاد گرفته، در برابر همه آنچه باید یاد می‌گرفت، به درستی واقفند؛ و به دانش آموزانی که مطالب را در بار نخست یاد نگرفته‌اند، فرصت فراگیری مجدد را می‌دهند، در حرفه معلمی خود، موفق‌ترند.


آگاهی از مهارت‌های آموزشی و اصول تربیتی
معلم باید از فنون و مهارت‌های آموزشی، آگاهی داشته باشند و تنها ایمان و تعهد، کافی نیست. معلمی که از این فنون و اصول تعلیم و تربیت و مسائل روانشناسی عمومی کودک اطلاعاتی ندارد، ممکن است با اخلاص کامل و با نیت پاک، ولی با یک برخورد حساب نشده و نسنجیده با شاگرد، او را به سرنوشتی تلخ دچار کند.

تسلط بر درس
این نیز از وظایف و مهارت‌های معلم است. زیرا معلم، نقش تعیین کننده‌ای در سرنوشت کودکان و شاگردان خود دارد و علاوه بر تأثیرات ایمانی و اخلاقی که بر روح و روان ایشان می‌گذارد، در بالا بردن توان علمی و شکل دادن به وضعیت فکری آنان نیز بسیار موثر است. لازمه ایفای این نقش بسیار مهم، بالا بودن توان علمی و تسلط کامل بر درس است تا اولاً، مطالب آموخته شده به شاگردان صحیح باشد و ثانیاً هیچ‌گونه ابهامی در مسائل و مطالب آن علم برایشان باقی نماند.


اگر معلم، به صورت عمیق بر رشته تعلیمی خود تسلط نداشته باشد، شاگردان نیز عمیق نخواهند شد. معلم برای تسلط بر درس باید در راه بالا بردن توان علمی خود بکوشد. توقف در یک حد از دانش و آگاهی، برای معلم نقص بزرگی است، او باید با زمان و پیشرفت علوم، بر دانش خود بیفزاید.
 
دارا بودن طرح و برنامه درسی
یک علت موثر در ترغیب شاگردان به فعالیت‌های درسی، طرح و برنامه درسی معلم است؛ طرحی که در آن، وقت کلاس تقسیم و تنظیم شده باشد، تا به مسائل مختلف، همچون پرسش از درس‌های گذشته، بررسی نوشته‌ها و تکالیف شاگردان، ارزیابی آنان به وسیله امتحانات ناگهانی و ... رسیدگی شود. خوب است كه معلم، طرح خود را برای بچه‌ها در اولین جلسه كلاس مطرح کند که این امر موجب اهمیت دادن بیشتر آنان به درس خواهد شد.

ایجاد انگیزه درسی
یک عامل موثر در بی رغبت بودن شاگردان به درس، انگیزه نداشتن است که معلم می‌تواند با معرفی درس و شناساندن جایگاه آن درس در بین علوم دیگر و تأثیر آن در زندگی، این انگیزه و هدف را ایجاد کند. اگر شاگردان، هدف از یادگیری درس مورد نظر و فایده آن را بدانند و بشناسند، با رغبت بیشتری آن را دنبال می‌کنند.

ارتباط مستمر با دانش آموز
لازمه نظارت بر فعالیت‌های کلاس و خارج از کلاس دانش آموزان، ارتباط مستمر با آنان است. در صورتی که معلم ارتباطی احترام آمیز و صمیمی با شاگردان داشته باشد، وی را بر امور درسی و غیردرسی خود ناظر خواهد گرفت. علاوه بر ارتباط روحی و معنوی با شاگردان، ایجاد ارتباط بین محیط درس و خانه و اجتماع به وسیله تماس با والدین آن‌ها، در نظارت بهتر و دقیق‌تر معلم موثر است.
 
3 - شرایط آموزشی و امکانات مطلوب تحصیل
عدم امکانات و تسهیلات مطلوب آموزشی، یکی دیگر از عوامل افت تحصیلی دانش آموزان است. کمبود معلمان مجرب و توانا در انتقال مطالب و موضوع‌های درس به دانش آموزان، وجود ضعف در روش‌های تدریس و تکیه بر محفوظات، تراکم جمعیت در کلاس، فشردگی برنامه‌های درسی و کمک آموزشی، دوری مدرسه از محل سکونت و ده‌ها مسئله دیگر در مورد شرایط مطلوب آموزشی و امکانات و تسهیلات تحصیلی، از عوامل قابل توجه در ایجاد و افت تحصیلی است


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شبکه‌های اجتماعی در زندگی مشترک
دو شنبه 1 ارديبهشت 1393 ساعت 16:13 | بازدید : 299 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )
 

 

زندگی مشترک, استفاده از شبکه های اجتماعی

امروزه جوانان بسیاری هستند که با داشتن نقش همسری در یک خانواده، باز هم معتاد به شبکه های اجتماعی هستند و به همین دلیل گاهی غافل از نقش های مهم خود در خانه می شوند!

زن و شوهری از مهمترین نقش ها و می توان گفت از ابدی ترین نقش هایی است که انسان ها در زندگی می پذیرند و باید در قبال آن به تعهدات و اصول و خواسته های یکدیگر احترام بگذارند.

این مسئله یک امر کاملا بدیهی است که استفاده از شبکه های اجتماعی، به مرور زمان طرز فکر و روابط فرد را متحول می‌کند.

اکثر روابطی از طریق شبکه های اجتماعی ایجاد می شود، پایه و اساسی ندارد زیرا مبنای واقعی ندارد. در این گونه روابط معمولاً افراد ناشناس هنگام توصیف خود در این شبکه ها، تصویر غیر واقعی از خود ارائه می کنند و به‌طور خودآگاه یا ناخودآگاه موجب فریب افکار دیگران می‌شوند. در بسیاری از مراجعین این نکته را دیده ام که مثلا خانم، از این موضوع ناراحت است که همسرش، اصلا به او جملات محبت آمیز نمی گوید و او را عزیزم و جانم خطاب نمی کند؛ اما در فضای اینترنت و در شبکه های اجتماعی به خانم هایی که در اد لیستش دارد ؛ کلمات محبت آمیز بسیاری نثار می کند و با آنها بسیار متشخصانه و محترمانه برخورد می کند.
 
خروج از دنیای واقعی به سراب تخیلات
افرادی که به‌ طور مستمر از این شبکه ها استفاده می کنند و به نوعی به آن معتادند پس از مرور زمان غرق در رویا می‌شوند و از دنیای واقعی فاصله می‌گیرند.

افرادی که بیشتر از 3 ساعت از وقت خود را صرف شبکه‌های اجتماعی می‌کنند، به جای حل مشکلات به دنبال روش های جایگزینی هستند که به دروغ در ذهنشان ایجادشده است.

و این یک حقیقت تلخ است که روابط خانوادگی اکثر کاربران معتاد به شبکه های اجتماعی متزلزل است و برخی نیز منجر به طلاق شده است.

از دیگر از معضلات شبکه های اجتماعی، ورود بی‌اجازه به حریم خصوصی اشخاص مختلف است . این مسئله را می توان اصلی ترین عامل نارضایتی زوجین از حضور همسرشان در شبکه های اجتماعی دانست.

زندگی مشترک, استفاده از شبکه های اجتماعی

زوجینی که نسبت به همسرشان حساس هستند و دوست ندارد که همسرشان با شخص دیگری صحبت خصوصی یا متن خصوصی و یا کامنت خصوصی داشته باشد . این مسئله ربطی به زن و مرد ندارد و در هر دو گروه زنان و مردان به طور طبیعی دیده می شود. برخی مردان علاوه بر اینکه خودشان در شبکه های اجتماعی عضو هستند و با تعدادی کاربر خانم بده بستان کلامی دارند؛ دوست ندارند که خانمشان در این فضا حضور داشته باشد، یا لا اقل دوست ندارند که همسرشان با آقایون حاضر در شبکه اجتماعی مراوده ای داشته باشند چه برسد به کامنت ها و پیام ها و نوت های خصوصی!

از سوی دیگر، خانمها با درجه ی بالاتری از حساسیت ذاتی، نسبت به این موضوع واکنش نشان می دهند. ممکن است خود خانم در شبکه های مختلف اجتماعی عضو باشد و در طول روز بی آنکه همسرش در خانه حضور داشته باشد و با خیال راحت وقتش را صرف نت گردی و انواع شبکه های اجتماعی نماید. در این حالت طبیعتا همه افرادی که در صفحه اجتماعی ایشان رفت و آمد می کنند ?خانم? نیستند و گاهی آقایون هم، چه به صورت گذری و چه به صورت همیشگی از پیج این خانم عبور می کنند. اما با این حال مشاهده می کنیم که خانم از اینکه در صفحه اجتماعی مربوط به همسرش نام چندین ?مونث? را دیده یا از اینکه همسرش برای مطالب و نوت های دیگر خانم های فعال در شبکه کامنت می زند، ابراز ناراحتی می کند.

می توان به جرات گفت که همسران شاید در زندگی واقعی، بتوانند حساسیت هایشان در برابر شریک زندگی شان، کنترل کنند اما به هیچ عنوان نمی توانند این نوع از حساسیت و رنجش خاطرشان از سوی شبکه های اجتماعی را کنترل کرده و آن را بروز ندهند. بی شک این ناراحتی باعث خواهد شد که چه زن و چه مرد، واکنش هایی را در طول روز در مقابل یکدیگر به خرج بدهند.
 
واقعا چه کسی معتقد است که این رفتار ها آفت زندگی مشترک نیست؟
تاثیر عضویت در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی بر هویت افراد؛ هم چنین تاثیر اینگونه شبکه ها در ارتباط با جنس مخالف بر سبک زندگی مجازی افراد به گونه ای است که به راحتی روابط میان محرم و نامحرم و شکسته شدن حریم ها در اینگونه صفحه ها قابل مشاهده است.

مسئله مهم دیگری که در رابطه با شبکه های اجتماعی به چشم می خورد این است که؛ امروزه بسیاری از زوج های جوان اگر روحیه خوبی نداشته باشند، به سراغ اینترنت و شبکه‌های اجتماعی می‌روند. باید توجه داشت که مراجعه به این سایت‌ها رفتار خودتخریبی و خودآزاردهنده (مثل مقایسه‌های منفی) را در افراد تشدید می‌کند. درواقع در اینگونه سایت‌ها این احساس به افراد دست می‌دهد که دیگران شادتر از آنها هستند و این باعث سرخوردگی و واکنش‌های نامناسب در فرد می‌شود.

باید در نظر داشت که در شبکه های اجتماعی فضایی آکنده از غیر واقعیت جاری است! افراد می توانند با هویت مجازی و چه بسا هویت جعلی عضو شوند و فعالیت نمایند. از دنیایی که پر از جعل و تقلب است چه انتظاری می رود بر اصلاح روابط و ایجاد همدلی میان زوجین؟
 
 آیا غیر از این است که شبکه های اجتماعی سردی ِ احتمالی میان روابط زوجین را تشدید می کند و در رفع آن هم هیچگونه تلاشی ندارد؟ آیا غیر از این است که شبکه های اجتماعی وقت در کنار یکدیگر نشستن همسران را گرفته و آنها را معتاد به جدا نشستن و سرگرم غیر واقعیت شدن؛ می نماید؟


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 59
بازدید هفته : 199
بازدید ماه : 196
بازدید کل : 6916
تعداد مطالب : 164
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



تعبیر خواب آنلاین




تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اندیشه طلایی روانشناسی کلیدی و پیشرفته,تکنولو ژی فکر و آدرس andishe.talaiee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 164
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 7

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 23
:: باردید دیروز : 59
:: بازدید هفته : 199
:: بازدید ماه : 196
:: بازدید سال : 1375
:: بازدید کلی : 6916